تا حالا به آسمون نگاه کردی و فکر کنی چقدر ازش توی زبان روزمره استفاده میکنیم؟ با این کلمه کلی اصطلاح جذاب توی زبان انگلیسی هست.
توی این وبلاگ، ۱۰ اصطلاح کاربردی با کلمه “sky” و مفاهیم مرتبط رو جمعآوری کردم. معنی هر اصطلاح، مثالهایی از کاربردش در جملات، و ترجمه فارسی اونها رو براتون آماده کردم تا یادگیری براتون آسونتر بشه. بزن بریم: حتما از نکات مهم و اصطلاحاتی که بلد نیستید یادداشت برداری کنید.
خوشحال میشم بعد از خوندناین مقاله، نظرت رو برام بنویسی.
1. The sky’s the limit
Meaning: There’s no limit to what can be achieved.
هیچ محدودیتی برای موفقیت وجود ندارد.
With hard work and determination, the sky’s the limit for your success.
با سختکوشی و اراده، هیچ محدودیتی برای موفقیت شما وجود ندارد
In the tech industry, the sky’s the limit when it comes to innovation.
در صنعت فناوری، در نوآوری هیچ محدودیتی وجود ندارد
2. Pie in the sky
Meaning: Something that is unrealistic or unlikely to happen.
یک خیال واهی یا غیرممکن.
His dream of becoming a millionaire overnight is just a pie in the sky.
رویای او برای یک شبه میلیونر شدن فقط یک خیال واهی است
Promises of free healthcare for everyone are often pie in the sky.
وعدههای خدمات درمانی رایگان برای همه معمولاً خیالی هستند.
3. Reach for the sky
Meaning: Aim high or set ambitious goals.
اهداف بلندپروازانه داشتن یا تلاش برای بهترینها
If you want to succeed, you need to reach for the sky.
اگر میخواهید موفق شوید، باید اهداف بلندپروازانهای داشته باشید.
The coach encouraged the team to reach for the sky in the championship.
مربی تیم را تشویق کرد تا در مسابقات قهرمانی هدفهای بالایی داشته باشند.
4. Under the weather
Meaning: Not feeling well.
احساس ناخوشی یا بیمار بودن.
I’m feeling under the weather, so I’ll stay home today.
حالم خوب نیست، پس امروز در خانه میمانم.
He’s been under the weather all week with a bad cold.
او تمام هفته با یک سرماخوردگی بد حال خوبی نداشته است.
5. Blue sky thinking
Meaning: Creative or imaginative thinking that isn’t limited by current realities.
تفکر خلاقانه و بدون محدودیت.
The team had a blue-sky thinking session to come up with new ideas.
تیم جلسهای با تفکر خلاقانه برای ارائه ایدههای جدید داشت.
Blue sky thinking is essential for innovation and growth in business.
تفکر خلاقانه برای نوآوری و رشد در تجارت ضروری است.
6. Head in the clouds
Meaning: Being out of touch with reality; daydreaming.
در رویا بودن یا از واقعیت دور بودن.
She always has her head in the clouds during meetings.
او همیشه در جلسات در رویا به سر میبرد.
Stop having your head in the clouds and focus on your work!
از رویاپردازی دست بردار و روی کارت تمرکز کن!
7. Out of the blue
Meaning: Suddenly and unexpectedly.
ناگهان و بهطور غیرمنتظره.
He called me out of the blue after two years of silence.
او بعد از دو سال سکوت ناگهان با من تماس گرفت.
The news of their engagement came out of the blue.
خبر نامزدی آنها کاملاً غیرمنتظره بود.
8. Once in a blue moon
Meaning: Very rarely.
خیلی به ندرت.
We only see each other once in a blue moon these days.
این روزها خیلی به ندرت یکدیگر را میبینیم.
Such opportunities come once in a blue moon, so don’t miss it.
چنین فرصتهایی خیلی به ندرت پیش میآیند، پس از آن استفاده کن.
9. Chase rainbows
Meaning: Pursuing unrealistic or unattainable goals.
دنبال چیزی غیرممکن یا دستنیافتنی رفتن.
Instead of chasing rainbows, focus on something achievable.
به جای دنبال کردن اهداف غیرممکن، روی چیزهای قابل دستیابی تمرکز کن.
She’s always chasing rainbows, dreaming of becoming a famous actress.
او همیشه دنبال آرزوهای غیرممکن است و رویای بازیگر مشهور شدن دارد.
10. Every cloud has a silver lining
Meaning: There’s something good in every bad situation.
هر موقعیت بدی یک جنبه مثبت هم دارد.
Don’t worry about losing the job, every cloud has a silver lining.
نگران از دست دادن شغلت نباش؛ هر موقعیت بدی یک جنبه مثبت هم دارد.
The pandemic was tough, but it taught us to value family—every cloud has a silver lining.
همهگیری سخت بود، اما به ما ارزش خانواده را یاد داد—هر موقعیت بدی یک جنبه مثبت هم دارد
دیدگاهتان را بنویسید