تاحالا براتون پیش اومده که اونقدر از یک سریال خوشتون بیاد و داستانش براتون جذاب باشه و درگیرش بشید که نتونید به کارهای روزمرهتون برسید و کل قسمتهاش رو پشت سر هم تماشا کنید؟ برای من که پیش اومده.
حالا به تماشای پشت سر هم و بدون وقفه یک سریال در انگلیسی میگن binge-watch کردن.
To binge-watch a television series
To binge-watch a TV show
طبق آمار و ارقام ۷۳ درصد از آدمها به تماشای پشت سر هم و بدون وقفه ۳ الی ۶ قسمت یک سریال میگن binge-watch کردن.
جالبه بدونید که marathon-watching اصطلاحی بوده که قبلا به جای binge-watching استفاده میشده، که به نظرم تصویر واضحتری رو برای ما به وجود میاره.
حالا اگه توی دیکشنری به دنبال معنی این لغت بگردید، این تعریف به چشمتون میخوره.
To binge-watch: to watch several episodes of a television series IN ONE SITTING.
مطمئنم براتون این سوال پیش میاد که in one sitting یعنی چی؟! In one sitting یعنی پشت سر هم، بدون وقفه، یه تک، یه کله!
I watched my favorite TV show in one sitting.
بریم تا کلمه جدیدی که یاد گرفتید رو توی جمله ببینیم. یادت باشه هر کلمه جدیدی رو توی جمله یاد بگیر و براش مثال پیدا کن تا راحت تر توی ذهنت بشینه.
we binge-watched an entire season of “Breaking Bad” on Sunday.
( ما یکشنبه یک فصل کامل از سریال بریکینگ بد رو پشت سر هم تماشا کردیم.)
A lot of my friends like to binge watch their shows, but I like to space them out.
(خیلی از دوستام دوست دارن سریال مورد علاقهشون رو یک کله و پشت سر هم تماشا کنن، ولی من دوست دارم بین تماشای قسمتهاش اصله بندازم.)
شما چه سریالی رو binge-watch کردید؟
I binge-watched……..
دیدگاهتان را بنویسید